Web Analytics Made Easy - Statcounter

تحلیل سخنانی که مابین امام حسین (ع) و سپاه ابن سعد درگرفته نشان می‌دهد عواملی چون قساوت، سیاهی قلب و پُر شدن شکم از مال حرام سبب شده بود تا حرمت اهل حقّ شکسته شود. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، هرگاه به یک واقعه تاریخی با نگاه سطحی نگریسته شود و زمینه‌ها و عوامل آن مورد کنکاش قرار نگیرد، ارزش و اهمیت آن به خوبی درک نخواهد شد و چه بسا آن واقعه، تکرار شده و پیامدهای آن گریبان افراد را در مقاطع تاریخی دیگر بگیرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در مقابل، پرداختن عمیق و محققانه به زمینه‌ها و بسترهای وقوع یک پدیده و اعمال نگرش ژرف به آن می‌تواند در عدم تکرار آن واقعه و پندگیری افراد جامعه نسبت به ابعاد مختلف آن بسیار تاثیرگذار باشد و سرنوشت ایشان را تغییر دهد.

نهضت عاشورا پدیده‌ای نیست که به یک باره رخ داده باشد؛ بلکه برخی از زمینه‌های مهم آن به پس از وفات پیامبر اکرم(ص) باز می‌گردد. عبرت‌های تاریخی که از این واقعه می‌توان گرفت در جلوگیری از انحراف‌های دینی ـ اجتماعی برای نسل‌های پسین بسیار حائز توجه است.

دکتر مریم ولایتی، استادیار گروه حدیث دانشگاه قرآن و حدیث شهرری، در مقاله‌ای که آن را به صورت اختصاصی در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است، برخی از مهم‌ترین زمینه‌ها و عوامل رخداد نهضت عظیم عاشورا را استخراج  و تحلیل کرده است که بخش نخست آن را در زیر می‌خوانیم.

تأملی در مسئلۀ علم امام حسین (ع) و تقریر نادرست نویسنده "شهید جاوید" از آن

مهم‌ترین زمینه‌های رخداد قیام عاشورا

زمینه‌ها و عوامل را می‌بایست از مکالمه‌های طرفینی که میان یاران امام و مخالفان ایشان رد و بدل شده استخراج کرد. برخی از مهم‌ترین این زمینه‌ها عبارتند از:

1- حرمت شکنی اهل حقّ و انکار حقانیّت ایشان

تحلیل نقل‌ها و سخنانی که مابین حضرت، یاران ایشان و سپاه ابن سعد درگرفته نشان می‌دهد این گونه نبوده که مخالفان، حق و افراد آن را نشناسند؛ بلکه عواملی چون قساوت و سیاهی قلب، پُر شدن شکم از مال حرام، زنازادگی1 و ...  سبب شده بود تا حق انکار و در نتیجه حرمت اهل آن شکسته شود.

نکته قابل توجه این است که در این میانه، امام همواره مخالفان را به پیوند خود با پیامبر(ص) و حضرت زهرا(س) توجه می‌دهد و از ایشان می‌خواهد که با این سخنان، شک و تردید خود را زایل کنند و حرمت این خاندان را نگه دارند و قابل توجه‌تر آن که پاسخ مخالفان به سخنان آن حضرت چیزی نیست جز عبارت "ما نمی‌دانیم تو چه می‌گویی!"، "این چه سخنانی است که می‌گویی"2 و ... . این‌ها نشان از انکار سرسختانه دارد.

این بی‌حرمتی‌ها و بی‌ادبی‌ها را مقایسه می‌کنیم با ادب و تواضع فوق‌العاده یاران امام که هر یک در لحظه آخر شهادت، جمله (آیا من به وعده خود وفا کردم؟) را بر زبان می‌آورد با این قصد که از رضایتمندی امام نسبت به خود اطمینان حاصل کند.

برخی از نقل‌های مرتبط با این موضوع را در ادامه با یکدیگر مرور می‌کنیم. ابتدا به روایاتی می‌پردازیم که نشان از انکار حق توسط مخالفان دارد؛ برای نمونه شیخ مفید به نقل از ضحاک بن عبداللَّه می‌گوید: گروهى از لشکر ابن سعد مراقب ما بودند و از نزد ما عبور و مرور می‌کردند و امام حسین علیه السلام این آیه را تلاوت می‌کرد: وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ- ما کانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلى‏ ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتَّى یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ3، ناگاه مردى از آن گروه که او را عبداللَّه بن سمیر می‌گفتند و مردی شوخ، شجاع، دلاور، با شخصیت و بی‌باک بود گفت: به خداى پاکیزگان که ما خوبان به وسیله شما تمیز داده شدیم. بریر بن خضیر در جوابش گفت: اى فاسق آیا می‌شود که خدا تو را از پاکیزگان قرار دهد!؟ او به بریر گفت: واى بر تو! تو کیستى؟ گفت: من بریر بن خضیر هستم. سپس به یک دیگر دشنام دادند! (زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام ( ترجمه جلد 45 بحار الأنوار)، صص 7 -8).

در این گزارش تاریخی یکی از مخالفان، بریر بن خضیر که از افراد سپاه امام حسین(ع) است را به همراه تمامی ‌افراد سپاه بد و ناحق معرفی می‌کند، در حالی که کاملا به حقانیت ایشان واقف بودند4.

برخی از نقل‌ها نیز ناظر به بی‌ادبی و گستاخی مخالفان در مواجهه با امام است؛ برای نمونه شیخ مفید می‌گوید: از حضرت على بن الحسین روایت شده که فرمود: ... دشمنان آمدند و در اطراف خیمه امام حسین جولان زدند و دیدند: خندق در عقب آنان است و آتش از آن هیزم و نى‏هائى که در خندق ریخته شده بود شعله‏ ور بود. شمر بن ذى الجوشن با بلندترین صدا فریاد زد: یا حسین! قبل از روز قیامت تعجیل کردى و خود را دچار آتش نمودى، امام حسین علیه السلام فرمود: این شخص کیست، گویا: شمر بن ذى الجوشن باشد؟ گفتند آرى. امام متوجه شمر شد و فرمود: یا بن راعیة المعزى! انت اولى بها صلیا؛ یعنى اى پسر چوپان بزچران! تو به آتش افروخته دوزخ سزاوارترى. (زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام ( ترجمه جلد 45 بحار الأنوار)، ص: 9). در این نقل اوج بی‌ادبی و گستاخی شمر در مقابل امام را مشاهده می‌کنیم.

در نقلی دیگر ابن نما می‌گوید: ... بعد از حر، بریر بن خضیر (بضم باء و خاء و فتح راء و ضاد) همدانى (بسکون میم) که از بندگان نیکوکار خدا بود ... در حالى بر آن گروه ستمکیش حمله کرد که می‌گفت: اى قاتل‌هاى مؤمنین! نزدیک من بیائید. نزدیک من بیائید اى کشندگان فرزندان بی‌دین. نزدیک من بیائید اى قاتلین اولاد رسول پروردگار، رسول عالمین و ذریه‏اى که از آن حضرت باقى مانده است. بریر بهترین سخنور اهل زمان خود بود. وى همچنان مشغول قتال بود تا اینکه تعداد سى نفر مرد را کشت. ناگاه مردى که او را یزید بن معقل می‌گفتند براى مبارزه با بریر قیام کرد و به بریر گفت: من شهادت می دهم که تو از افراد گمراه هستى ... . (زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام ( ترجمه جلد 45 بحار الأنوار)، ص: 27).

در نقل دیگری ابن نما از مهران چنین نقل می‌کند: ... مردى آمد و گفت: حسین کجاست؟ امام حسین فرمود: من حسینم. او گفت: بشارت باد تو را به آتش که اکنون داخل آن خواهى شد. امام علیه السلام در جوابش فرمود: بلکه بشارت باد مرا به پروردگار مهربان و شفیعى که شفاعتش قبول می‌شود، تو کیستى؟ گفت: من محمّد بن اشعث هستم. امام حسین علیه السلام در حق او نفرین کرد و فرمود: پروردگارا! اگر این شخص دروغگو می‌باشد او را داخل جهنم کن. وى را امروز وسیله عبرت یارانش قرار بده! طولى نکشید که عنان اسب وى بازگشت و او را از پشت خود پرتاب نمود ولى پایش در حلقه رکاب ماند. آن اسب وى را همچنان می زد تا اینکه قطعه قطعه شد .... به خدا قسم من از این سرعت استجابت دعاى آن حضرت دچار تعجب شدم‏ (زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام ( ترجمه جلد 45 بحار الأنوار)، ص: 49).

و در نهایت نقل‌های پرشماری که بیانگر حسب و نسب امام و تبیین خویشاوندی خود با پیامبر است، به این امید و با این هدف که مخالفان دست از گمراهی و گستاخی خود بردارند. این گزارش‌ها عبارتند از:

1-محمّد بن ابو طالب می‌گوید: اصحاب ابن سعد سوار شدند. از طرفى هم اسب امام حسین را نزد آن بزرگوار آوردند. آن حضرت سوار شد و با چند نفر از یاران خود متوجه لشکر ابن سعد شد و بریر بن خضیر در مقابل آن حضرت قرار داشت امام علیه السلام به بریر فرمود: با این گروه مکالمه کن. بریر جلو آمد و گفت: اى گروه! از خدا بترسید زیرا یادگار و عترت حضرت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم در میان شما است. اینان ذریه و عترت و دختران و حرم آن حضرت می‌باشند. هر منظورى دارید بگوئید، شما در نظر دارید که با آل پیغمبر چه عملى انجام دهید؟ گفتند: منظور ما این است که ایشان را تسلیم ابن زیاد کنیم تا هر نظریه‌‏اى که دارد در باره ایشان بدهد. بریر گفت: آیا قبول نمی‌کنید ایشان بازگردند به همان مکانى که از آنجا آمده‌‏اند. اى اهل کوفه واى بر شما! آیا آن همه نامه و تعهدهائى که فرستادید و خدا را بر آنها شاهد گرفتید فراموش کردید؟ واى بر شما! شما اهل بیت پیامبر خود را دعوت کردید و گمان نمودید جان‌‏هاى خود را فداى آنان خواهید کرد و اکنون که نزد شما آمده‌‏اند می‌خواهید ایشان را تسلیم ابن زیاد کنید! و آنان را از آب فرات محروم نمائید. پس از پیغمبر خدا چقدر با ذریه او بد رفتارى کردید. شما را چه شده؟ خدا روز قیامت‏ شما را سیراب ننماید! چه بد مردمى هستید. یک نفر از آن گروه در جواب بریر گفت: اى شخص! ما نمی‌دانیم تو چه می‌گوئى؟ بریر گفت سپاس مخصوص آن خدائى است که در بین شما بصیرت مرا زیاد کرد، بار خدایا! من از رفتار این گروه به سوى تو بیزارى می‌جویم. پروردگارا! شرّ این قوم تبه کار را دامنگیر خودشان بفرما تا تو را در حالى ملاقات کنند که بر ایشان غضبناک باشى. پس از این گفتگوها آنان بریر را تیرباران نمودند و او به عقب بازگشت نمود. (زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام ( ترجمه جلد 45 بحار الأنوار)، ص: 10).

2-در نقلی از محمد بن ابوطالب آمده است که امام حسین فرمود: از پروردگار خود بترسید و مرا شهید ننمائید، زیرا شهید کردن من براى شما حلال نیست- هتک حرمت من براى شما صلاح نیست- زیرا من پسر دختر پیامبر شما هستم، جدّه من خدیجه کبرا است که زوجه پیغمبر شما بود و شاید به گوش شما رسیده باشد که پیامبر شما در باره ما فرموده: حسن و حسین دو بزرگ اهل بهشت هستند (ص 11).

3-شیخ مفید می‌نویسد که امام فرمود: حسب و نسب مرا بنگرید و نظر کنید: من کیستم، سپس به نفس خودتان مراجعه کنید و آن را مورد عتاب قرار دهید و نگاه کنید آیا براى شما صلاح است مرا شهید کنید و نسبت به من هتک احترام نمائید؟ آیا من پسر پیغمبر شما و پسر وصى و ابن عم او نیستم؟ همان پسر عمى که اولین شخصى بود که پیامبر اسلام صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم را از نظر آنچه که از طرف خدا آورده بود تصدیق کرد. آیا حضرت حمزه که سید الشهداء بود عموى من نیست؟ آیا جعفر طیار که در بهشت با پرهاى خود پرواز می‌کند عموى من نیست؟ آیا این موضوع به گوش شما نرسیده که پیغمبر خدا در باره من و برادرم فرمود: هذان سیدا شباب اهل الجنة؛ یعنى این دو جوان بزرگ جوانان اهل بهشت می‌باشند. اگر سخن مرا تصدیق نمائید حق را پذیرفته‌‏اید. زیرا من از آن موقعى که دانستم خدا دشمن دروغگو است هرگز دروغ نگفته‏‌ام و اگر مرا تکذیب می‌کنید افرادى در میان شما هستند که اگر راجع به این موضوع از آنان جویا شوید به شما خبر خواهند داد. بروید از جابر بن عبداللَّه انصارى، ابوسعید خدرى (بضم خاء و سکون دال)، سهل بن سعد ساعدى، زید بن ارقم و انس بن مالک جویا شوید تا به شما خبر دهند که این سخن را در باره من و برادرم از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم شنیده‏اند. آیا یک چنین موضوعى شما را از ریختن خون من جلوگیرى نمی‌کند!؟  (زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام ( ترجمه جلد 45 بحار الأنوار)، ص: 12).

4-شیخ مفید می‌گوید پس از آن که حضرت نسبت خود با پیامبر(ص) را معرفی کرد به آن گروه گمراه فرمود: اگر راجع به این سخنان من شک دارید آیا در باره اینکه من پسر دختر پیغمبر شما هستم نیز شک دارید؟ به خدا ما بین مشرق و مغرب پسر پیغمبرى غیر از من در میان شما و غیر شما نیست (ص 13).

5-سید بن طاوس می‌نویسد: امام حسین علیه السلام به یاران خود فرمود: خدا شما را رحمت کند، براى مرگى که به ناچار باید آن را درک نمود، قیام کنید؛ زیرا تیرهائى که از طرف این گروه می‌آیند فرستادگان آنان می‌باشند به سوى شما. مدت یک ساعت از آن روز را حمله‏‌هائى به یکدیگر کردند تا اینکه گروهى از اصحاب امام حسین شهید شدند. در همین موقع بود که امام حسین با دست مبارک خود به محاسن شریف خویشتن زد و فرمود: غضب خدا از این لحاظ بر یهود شدید شد که براى خدا فرزند قائل شدند! خشم خدا بر نصارا از این جهت زیاد شد که خدا را سومین خدا قرار دادند! غضب خدا از این نظر بر مجوس شدت یافت که آفتاب و مهتاب را مورد پرستش قرار دادند. خشم خدا بر گروهى شدید می‌شود که متفقاً بر کشتن پسر دختر پیغمبر خود کمر بسته‌‏اند. آگاه باشید به خدا قسم من جواب ایشان را نخواهم گفت تا اینکه خدا را در حالى ملاقات نمایم که به خون خود خضاب کرده باشم! (ص 21).

6-شیخ مفید و صاحب کتاب مناقب می‌نگارند: ... امام فرمود اکنون اول وقت نماز است. از این مردم بخواهید دست از ما بردارند تا نماز بخوانیم. حصین بن نمیر گفت: این نماز قبول نیست. حبیب بن مظاهر در جوابش گفت: اى خبیث تو گمان می‌کنى نماز پسر دختر پیامبر خدا قبول نمی‌شود و نماز تو قبول خواهد شد!؟ حصین به حبیب حمله کرد و حبیب هم به وى حمله نمود و شمشیرى به اسب حصین زد، اسب وى دست‏‌هاى خود را بلند کرد و حصین روى زمین افتاد. لشکر کفر به داد او رسیدند و او را از دست حبیب نجات دادند. سپس امام حسین علیه السلام به زهیر بن قین و سعید بن عبد اللَّه فرمود: شما در جلو من قرار بگیرید تا نماز ظهر را بخوانم. آنان در جلو آن بزرگوار ماندند تا آن حضرت با نصفى از اصحاب خود نماز خوف خواندند (ص 35).

7-محمّد بن ابى طالب و دیگران نوشته‌‏اند: بعد از محمّد بن مسلم بن عقیل جعفر بن عقیل براى مبارزه قیام کرد و این رجز را خواند:

                                                                     انا الغلام الابطحى الطالبى             من معشر فیهاشم و غالب‏      
                                                                      و نحن حقا سادة الذوائب             هذا حسین اطیب الاطائب‏          
                                                                                         من عترة البر التقى العاقب‏؛
 یعنى من جوان ابطحى و طالبى می‌باشم و غالب هستم، حقا که ما افرادى بزرگواریم. این حسین است که خوبترین خوبان می‌باشد و ازعترت شخصى نیکوکار و با تقوا و شریف یعنى حضرت على است. (ص 51)

8-ابوالفرج می‌نویسد: مادر این جعفر ام الثغر دختر عامر عامرى بود. وى را عروة بن عبد اللَّه خثعمى شهید کرد. بعد از جعفر برادرش عبدالرحمن بن عقیل‏ براى جهاد در راه خدا اقدام کرد و این رجز را خواند:
                                                                             ابى عقیل فاعرفوا مکانى             منهاشم وهاشم اخوانى
‏                                                                          کهول صدق سادة الاقران          هذا حسین شامخ البنیان‏       
                                                                                                    و سید الشیب مع الشبان‏؛

یعنى پدر من عقیل است. مقام و منزلت مرا که از نسل هاشم هستم بشناسید و بنی‌هاشم برادران منند/ که بزرگان صدق و سادات همانندان خود می‌باشند. این حسین است که داراى حسب و نسب شامخى می‌باشد و بزرگ پیران و جوانان است. عبدالرحمن تعداد هفده نفر سوار از دشمن را کشت. پس عثمان بن خالد جهنى وى را شهید نمود (زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام ( ترجمه جلد 45 بحار الأنوار)، ص: 52).

آن چه در بسیاری از نقل‌ها جلب نظر می‌کند کاربست عبارت "پسر دختر پیامبر(ص)" است که امام و یاران ایشان تعمداً در جای جای مکالمات از این تعبیر و یا تعابیر مشابه5 استفاده کرده‌اند تا بیان روشن و صریحی باشد بر یادآوری نسبت امام با پیامبر خدا.

ادامه دارد...

1.در نقلی آمده که حبیب بن مظاهر خطاب به شمر فرمود: تو سخن حسین(ع) را نمی‌فهمی‌ چون خدا به قلب تو مهر زده است (ص 13) و در نقل‌های دیگری همین مضمون از امام حسین ع نقل شده است (ص 14)، هم چنین امام دربارۀ ابن زیاد تعبیر زنازاده و پسر شخص زنازاده را به کار برده است (ص 16).

2. در چندین جا عبارت مذکور از جانب سپاه ابن سعد در نقل‌ها آمده است از جمله صص 11، 13، 

3.سوره آل عمران، آیه- 178- 179- یعنى افرادى که کافر شدند هرگز گمان نکنند؛ این مهلتى که ما به آنان دادیم براى ایشان خیر است بلکه مهلت به آنان دادیم تا گناهشان را زیاد کنند و دچار عذاب خوارکننده‌‏اى شوند خدا مؤمنین را بر این طریقى که شما هستید نخواهد نهاد مگر اینکه شخص خبیث را از شخص پاک تمیز و تشخیص دهد.

4. نقل‌هایی که به صراحت نشان می‌دهد گروه مخالفان به حقانیت امام و یارانشان واقف بودند را بنگرید صص 57، 74، 84، 108 و 184. 

5. مثلا جون غلام حضرت از این تعبیر استفاده می‌کند: فرزندان حضرت محمد ص (ص 37) و یا یکی از یاران در میانه جنگ از این تعبیر استفاده کرد: علی و فاطمه پدر و مادر امام هستند (ص 44).

نقش امام حسین (ع) در رشد معنوی انسان مدرن و پست مدرنجایگاه اخلاق فردی در نهضت حسینی/ قیامی برای همه عصرها و همه نسل‌ها

انتهای پیام/

 

منبع: تسنیم

کلیدواژه: امام حسین ع عاشورا حسینیه تسنیم امام حسین ع عاشورا حسینیه تسنیم بریر بن خضیر زمینه ها پسر دختر شیخ مفید محم د بن ابن سعد آن گروه آن حضرت بر شما نقل ها بن سعد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۸۵۵۶۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ضرورت جریان شناسی تحریف تاریخ ایران

شکست اسرائیل و تغییر هژمونی، بی‌تردید نظام سلطه را بیش از پیش بر آن می‌دارد که به ریشه‌ها و بنیاد‌هایی یورش ببرد که باعث ایجاد تغییر در بینش اسلامی با چیرگی و فرادستی ایران به عنوان ام‌القرای پیروان اسلام ناب‌محمدی (شیعه امامیه) شده، همچنان‌که فوکویاما پس از شکست عراق در جنگ تحمیلی تاکید کرد که باید این انقلاب را با رفاه‌زدگی و تجمل‌گرایی از پا انداخت!

اکنون بازشناخت خودمان، ریشه‌های‌مان و شناسایی موقعیت‌مان و روشنگری درباره اسلام سنتی و اسلام سیاسی، ضروری و از محور‌هایی است که به نظر می‌رسد برای پرورش و شکوفایی و توان‌افزایی نسل نو به آنها نیاز داریم. باید بدانیم پخش سریال حشاشین فقط «نوک یک کوه یخ» است که به‌زودی با تولیدات ضدایرانی و ضدشیعی بیشتر خواهد شد و اگر در زمینه بازشناخت هویت اسلامی ایرانی‌مان کار نکنیم، دست جریان رقیب فرهنگی را برای تحریف باز خواهیم گذاشت. بر همین اساس با دکتر سیدعلی بطحائی؛ متخصص کلام و جریان‌شناس فرقه‌های اسلامی به گفتگو پرداختیم تا لایه‌های پیدا و پنهان حشاشین، مجموعه تلویزیونی پرمخاطب جهان عرب در رمضان ۲۰۲۴ را بکاویم و همچنین راهبرد‌هایی فرا راه آینده «جبهه نرم فرهنگی» را بررسی کنیم.

ایران اسلامی و کنش‌های شیعیان اسماعیلی 
جریان شناسی جهان اسلام معاصر، حوزه پژوهشی کمتر کاویده‌شده و دانش بکری است. بسیار جای خوشوقتی است که روزنامه جام‌جم روی بررسی زوایای متعدد سریال «حشاشین» تمرکز کرده، زیرا تاریخ اسماعیلیه در ایران اسلامی و کنش‌های شیعیان اسماعیلی در حاشیه بایسته‌ای قرار ندارد. تاریخ نزاری‌ها که این سریال به آن پرداخته، مربوط به منطقه «لوانت تاریخی» شامل شامات، مصر، لبنان، اردن و ایران است. یعنی در ماجرای تاریخ حشاشین، ایران ما در کنار سایر مناطق لوانت تاریخی برای چند قرن درگیر فعالیت‌های نزاریان شد و بعد اصل حضور حسن صباح (متوفی ۵۱۸ قمری) در تاریخ ایران نیز مربوط به همین پیروان نزار بن المستنصر (متوفی ۴۷۸ قمری) است که از جانشینی خلافت فاطمیان مصر کنار گذاشته شد و در ایران به نسبت مصر به او اقبال بیشتری می‌شود. به عبارتی توجه کمرنگ به نزاری‌ها در منطقه لوانت است و عنایت افزون‌تر در ایران.
 
گروه تحریف‌شده
این سخن درباره مصر زبانزد است که مصر «سنی‌المذهب و شیعی‌الهوی» است، یعنی حال و هوای تشیع در سر مردم آن سامان (فسطاط قدیم و مصر جدید) پررنگ است و این نکته را در تحلیل سریال حشاشین باید در نظر گرفت. در تیزر‌های تبلیغی و تریلر سریال حشاشین پیش از ماه مبارک رمضان در مورد این فرقه به‌صراحت اعلام شد که «ان الطائفه التی ارعبت العالم» یعنی مخوف‌ترین گروهی که جهان را ترساند! مصر با این سریال قصد تعریض به اسلام سیاسی و در لایه‌های پنهان بعدی به ظرافت قصد شیعه‌هراسی سیاسی را داشت، هرچند از قسمت‌های سریال می‌توان برداشت‌های دیگری نیز ارائه داد. در روز‌های اول پخش روزنامه «الشرق‌الاوسط» که یک خبرگزاری سکولار در عربستان است با اظهار خوشحالی از پخش این سریال گزارشی را منتشر کرد که حشاشین در راستای تعریض به اخوان المسلمین و تخریب چهره این جریان پرنفوذ و موثر جهان اسلام است و تحلیل‌هایی در مورد رابطه حشاشین، شیعه و اسلام سیاسی منتشر کرد، با این‌که امسال سریال رمضانی عربستانی‌ها (خیوط المعازیب؛ ریسندگی عبا‌های زردوز) پخش شد که به جدال تند سنت و مدرنیته می‌پرداخت و سعی در تحقیر سنت زیر چتر مدرنیته داشت، ولی الشرق الاوسط فقط روی حشاشین تمرکز کرد و نگاهی تحلیلی به سریال عربی خودشان نداشت.
 
دولت قدرتمند سایه
شبکه المتحده ـــ از مهم‌ترین رسانه‌های جهان عرب ـــ سرمایه‌گذار این سریال بود که با توجه به ابعاد و سکانس‌های پرهزینه سریال به نظر می‌رسد مبلغ سرمایه‌گذاری بیشتر از ۱۲میلیون دلار باشد. مصر کشوری بدهکار با قرض‌های سنگین بین‌المللی است و چنین سرمایه‌گذاری در امور فرهنگی کاملا هدفمند و سوگیرانه است. چرایی تخصیص چنین بودجه‌ریزی‌هایی به جایگاه و پایگاه اخوان المسلمین برمی‌گردد که همچنان دولت پنهان در مصر عمل می‌کند. دولت سکولار حاکم در مصر، هرچند به‌ظاهر قدرت را در دست دارد، اما چید‌مان و گستره نفوذ آن در مصر با وجود مراکز درمانی، آموزشی و تفریحی حتی ازدواج آسان و روش‌های ارتباط‌گیری با جوانان و تاثیرگذاری بر آنها و مسائلی که به‌قول اعراب عام‌البلوا به شمار می‌رود و مردم با آنها سروکار بیشتری دارند در همه اینها اخوان بسیار موفق‌تر از حکومت است و نمی‌شود به‌سادگی نادیده‌اش گرفت یا کنارش گذاشت. به اخوان المسلمین اصولا «دولت سایه» گفته می‌شود.
 
سکولار‌ها و اخوان‌المسلمین
وقتی حسن البنا، سال ۱۳۰۷شمسی یا ۱۹۲۸میلادی این جریان فکری را بنا گذاشت با این نگاه که اسلام در جامعه نقشی ندارد و تاکید داشت باید اسلام به جامعه و متن زندگی وارد شود و ابزار‌های بنیادین و اصلی حکمرانی، سیاسی، تربیتی و پرورشی را دست بگیریم. عبدالفتاح السیسی و دولت مصر به این نفوذ اخوان المسلمین هم توجه ویژه دارد و هم از آن به‌شدت می‌هراسد و در سال‌های اخیر با معرفی چهره‌هایی مثل طه حسین را که یک روشنفکر سکولار و مخالف الازهر و معارض اخوان است، را پررنگ می‌کند تا طیف‌های جوان به‌جای حسن‌البنا و شیوخ الازهر به او اقبال کنند. طه حسین، چهره‌ای است که تقیدات مذهبی دارد، اما در طیف سکولار ایستاده، زیرا نه به اسلام سنتی الازهری و نه به اسلام سیاسی اخوانی هیچ‌گونه گرایشی ندارد. برپایی یادواره و بزرگداشت‌های سالانه و جایزه سال با نام او ازجمله این سرمایه‌گذاری‌های فرهنگی است. بهترین مدل برای السیسی چنین چهره‌ای است که برای کنار زدن اسلام سیاسی اخوانی و اسلام سنتی الازهری به کار سیاست‌هایش می‌آید؛ کما این‌که وزیر وقت فرهنگ مصر نیز تاکید داشت رهرو/ پیرو همین چهره (طه حسین) است و «طه حسین، روح حاکم فرهنگی دولت مصر» است. می‌دانید با وجودی که السیسی، دست‌وپای الازهر را به‌نوعی کوتاه کرده، اما الازهر همچنان در مقابل حاکمیت ایستادگی می‌کند و تأثیرگذار است. دکتر احمد الطیب که چهل‌وچهارمین شیخ‌الازهر است حکمی معادل نخست‌وزیر را دارد و جایگاهش هرچند تشریفاتی است، اما در مصر بسیار جایگاه بالایی به‌شمار می‌آید. این جایگاه از سوی شیوخ الازهر گزینش و منصوب می‌شود، یعنی دولت در انتخاب ایشان تاثیری ندارد. برخلاف جایگاه مفتی اعظم مصر که مستقیما از طرف دولت برگزیده و نصب می‌شود و رسما کارمند دولت است.
 
اسلام سنتی مترقی
بجاست این نکته در مورد اسلام سنتی مورد توجه قرار گیرد که نگاه روشنفکران و سکولار‌ها به سردمداران و پیروان اسلام سنتی خیلی نگاه ویژه و امیدبخشی نیست؛ درحالی‌که پژوهش‌های آکادمیک روشن کرده که برخی طیف‌های اسلام سنتی نه ارتجاعی‌اند و نه اخباری و نه واپس‌گرا و راه اسلام سنتی از این جریان‌های بدنام جداست و برخی از سنتی‌های کلاسیک، بسیار مترقی‌اند. امسال ماه مبارک رمضان، علی الجمعه، مفتی اعظم سابق مصر با آن جایگاه خاص در برنامه‌ای ویژه «نورالدین» شرکت داشت که با نوجوان‌ها نشست و به پرسش‌های‌شان پاسخ داد. سنتی‌های مصر به همین امور و دیده‌شدن قانع هستند و چیز دیگری نمی‌خواهند؛ با نسل نوجوان و جوان ارتباط می‌گیرند و به شبهات آنها پاسخ می‌دهند و از این رو اسلام سنتی چنینی، برای سیاست امثال السیسی هیچ خطری ندارد. بال‌وپر دادن دولت و نظام سیاسی مصر به الجمعه و همانند ایشان از آن روست که سد نفوذ اخوانی‌ها در جوانان باشد، بلکه بتواند جایگزین اخوان در این عرصه مهم شود. اما آنچه که خطر بنیادین به‌شمار می‌آید و مانند بمب هسته‌ای در جهان چرخیده و تاثیرگذاریش به چشم می‌آید اخوانی‌ها هستند. اسلام سنتی‌ها یعنی طیف علی‌الجمعه در حد همین روشنگری درباره شبهات فعالیت دارند. در حالی که اخوانی‌ها از «اسلام‌الحَرَکی» سخن می‌گویند؛ اسلام حرکت‌بخش جامعه، اسلام دادگرا، اسلامی که به تحرک و پویایی وامی‌دارد، نه انفعال و عادت و روزمرگی. 
 
سریال حشاشین ضد اسلام سیاسی
برگردیم به حشاشین، این سرمایه‌گذاری برای جریانی که السیسی فعلا در چکاد آن است، بسیار آمد دارد و بااهمیت تلقی می‌شود، زیرا با توجه به فضایی که درباره اخوانی‌ها و فعالیت‌های‌شان مرور کردیم، به سود السیسی است که به قول معروف به «مغالطه مسموم‌کردن چاه» دست بزنند. یعنی با نمادسازی منفی از اسماعیلیه منسوب به شیعه و اخوان، آنها را ترسناک، وحشت‌آفرین، تروریست و خونریز نشان بدهند و برای مخاطبان چنین سریالی جا بیندازند که آنها تروریست، روانی و آدمکش بودند. کارشان شست‌وشوی مغزی و تغییر دادن ذهنیت‌ها بوده است. چه سیاست‌گذار و چه سرمایه‌گذار چنین سریال‌هایی به نتیجه‌ای که می‌خواهد می‌رسد، زیرا با ارائه یک محصول حرفه‌ای، خوش‌ساخت، مخاطب‌پسند و چشم‌گیر خواه‌ناخواه مخاطب را مجذوب می‌سازد و در چنین روندی خوراک فرهنگی دلخواه و سفارشی خود را غیرمستقیم به ذهن بینندگان تزریق می‌کند.
 
یک راهکار
نکته‌ای که در ابتدای امر باید بدان توجه کرد این است که واکنش «کریم شاه‌الحسینی» رهبر چهل‌ونهم فرقه اسماعیلیون در مورد این سریال چیست که باید منتظر ماند و دید که چه عکس‌العملی نسبت به تحریف تاریخ حشاشین نشان خواهد داد. ولی آن بخش از سریال که به شیعه، نگرشی چنین منفی و دروغین داشته، به نظر می‌رسد در واکنش نخست بایستی رسانه جمهوری اسلامی و صداوسیما در سلسله نشست‌هایی به روشنگری درباره تاریخ حشاشین بپردازد، چراکه به هر حال بخشی از تاریخ ما و کنشگری تاریخی ما در الموت قزوین رخ داده است. هرچند این فرقه، دوران تاریکی نیز داشته‌اند و در مقاطعی از شریعت دل بریدند و نماز و روزه را کنار گذاشتند، اما همچنان لایه‌هایی از آنها هستند که سخن از بازگشت به شریعت می‌زنند و البته فقه اسماعیلی قاضی نعمان (م ۳۶۳ قمری) در کتاب دعائم‌الاسلام نمونه‌ای از فقه اسماعیلی است. بایستی رسمیتی برای اینها در نظر گرفت و مجمع جهانی اهل بیت علیهم‌السلام و مجمع تقریب مذاهب باید به این قضیه عنایت بورزد. هرچند نهاد‌های امنیتی به این فِرَق تشیع نگاه مثبتی ندارند، اما به‌هر‌حال باید به این فِرَق تشیع نگاه بازتر و تعامل درستی داشته باشیم. 
 
لزوم شناخت تاریخ ایران
مهم‌ترین مسأله نهاد‌های فرهنگی و پژوهشی شیعه در مواجهه با سریال حشاشین این است که باید نگاه نسل جوان را به تاریخ‌مان تغییر دهیم و ذهن آنها را تاریخی پرورش بدهیم و آنها را به تاریخ ایران اسلامی پیوند دهیم. می‌دانید که سده چهارم را دوران زرین تمدن اسلامی یا دوران طلایی و رنسانس جهان اسلام می‌شمارند. مثلا جوئل ال. کرمر آمریکایی در کتاب «احیای فرهنگی در عهد آل بویه: انسان‌گرایی در عصر رنسانس اسلامی» چه ستایشی از رویکرد خردگرای انسان‌مدارا‌نه آل بویه داشته است. بار‌ها مقام معظم رهبری به توجه به تاریخ درخشان و متقن ایران پس از اسلام اشاره و بر پرداختن به آن در تولیدات رسانه‌ای تاکید داشته‌اند. ضمن این سخن که منعی ندارد به دوران پیش از اسلام نیز پرداخته شود، اما مگر نه این که آل‌بویه و همین حسن صباح، طاهریان، سامانیان و... درهمین دوران بودند و برگ‌های زرینی در تاریخ ایران برجای نهادند که قابل قیاس با سایر ادوار پیش از اسلام است.

همین که به تاریخ زرین ایران پس از اسلام نمی‌پردازیم باعث شده یک شبهه سست رایج شود که طلوع شیعه را با صفوی ذکر می‌کنند، در حالی که صفویه فقط سه سده پیشتر از ما بوده است، اما در ایران ما، میراث و سکه‌هایی در قرن اول (سال۸۶ قمری) ضرب می‌شده (مربوط به نوه جعفرطیار) که عمق نفوذ تشیع در ایران را نشان می‌دهد. به عبارت روشن‌تر، تاریخ ما ایرانیان شیعی، با صدر اسلام گره خورده است. باید روی اینها تمرکز کنیم و در پاسخ به کوشش‌هایی مانند تهیه و پخش سریال حشاشین، از این همه انفعال درآییم، وگرنه از نظر فرهنگی همین گسستی که با زومر‌ها و نسل زد داریم، اگر به نوعی در جایی همین زخم، سرباز کند، بسیار عواقب وخیم و خطرناکی خواهد داشت؛ زیرا نسل جدید و صدالبته بی‌اطلاع ما، به خاطر تبلیغات باستان‌گرایان غیرعلمی و افراطی به تاریخ قبل از اسلام توجه می‌کند. شاید توجه به تاریخ ایران قبل از اسلام اشکالی نداشته باشد، اما وقتی چنان زوم‌کردن‌های هدایت شده و از پیش‌تعریف شده و هدفمندی به ذهن نسل جدید تلقین می‌شود، به راستی جای نگرانی دارد و تقابل ایران و اسلام شکل می‌گیرد، چرا که پس از اسلام بسیار تاریخ ما درخشان‌تر است. البته پیش از اسلام را انکار نمی‌کنیم. اگر شما موزه‌های ایران باستان، موزه رضا عباسی و ... را بازدید کنید، بالعیان مشاهده می‌کنید که تاریخ ایران پس از اسلام بسیار پر برگ و بار است و خواهید دید که ایران پس از اسلام، شکوه غرورانگیزی دارد.
 
واقع‌گرایی ضروری
 البته سخن در این گفتگو چنین نیست که باید روی حشاشین تمرکز کنیم؛ اما لازم است که در این موضوع تاملی بشود تا دریابیم باید با حشاشین (اسماعیلیه) چه کار کنیم. لازم است و باید اتاق فکری برای تاریخ و مسائل تاریخی طراحی شود تا از این همه بی‌خبری برآییم و تکانی به خودمان بدهیم. اسلام سنتی و سایر جریان‌های اسلامی همچنین رسانه‌ها در این باره واقعا وظیفه دارند و باید مسئولیت و نقش‌شان را ایفا کنند. می‌دانید که سریال حشاشین پر از اشتباهات تاریخی غیرقابل بخشش است. بر پایه افسانه سه یار دبستانی، چهار شخصیت بزرگ را که از نظر تاریخی همزمان بودند در حشاشین محور کرده‌اند. حسن صباح را به‌عنوان رهبر مخوف‌ترین حرکت جهان مطرح کرده تا اسلام سیاسی و شیعه را از این رهگذر بکوبد. خواجه نظام‌الملک چندان کنشگر مهمی در متن نیست و بیشتر حاشیه‌ای است. غزالی را، اما این سریال به‌عنوان چهره‌ای پذیرفتنی نمایش داده که دیدگاه سازندگان حشاشین را نمایندگی می‌کند. غزالی در این سریال تجلی همان ورژن سکولاری است که السیسی می‌پسندد. جالب است با اندکی واکاوی می‌توان دریافت که غزالی این سریال، برابر نهاد طا‌ها حسینی است که پسند سکولار‌های مصر است. سازندگان سریال واقعا کار کرده‌اند و در پرورش نگاه‌شان و افزودن بار معنایی دلخواه‌شان به چهره‌های تاریخی و بهره‌برداری مورد پسندشان واقعا حرفه‌ای عمل کرده‌اند. باید توجه کنیم این همه زحمتی که کشیده‌اند چرا از ما برنمی‌آید! ما که شکرخدا از نظر امکانات چیزی کم نداریم و فقط باید سلیقه به خرج بدهیم. این سریال به قول قدیمی‌ها «کج؛ اما رج است» یعنی همه‌چیزش حرفه‌ای و خوش‌ساخت است و در مورد سناریوی آن فکر کرده‌اند و در فرهنگ به اصطلاح نقطه‌زنی کرده‌اند.

نگاه رهبری به فرقه‌های شیعی
تاریخ اسماعیلیه در ایران اسلامی و کنش‌های شیعیان اسماعیلی در حاشیه بایسته‌ای قرار ندارد. حتی در کتاب‌های درسی تاریخی ما به آنها توجه مناسب نشده است؛ در حالی که رهبر معظم انقلاب از فرق شیعه با عنوان «ایتام آل محمد» یاد کردند. به این معنا که باید فرقه‌های شیعی را زیر پر و بال گرفت و با آنها تعامل هوشمندانه و عالمانه برقرار و آنها را زیر چتر اهل‌بیت (ع) باز تعریف کرد. به باور من باید درباره رابطه‌مان با نزاری‌ها به بازنگری بپردازیم و این مسأله را جدی بگیریم. با این که آقاخان‌ها سکولار هستند، اما مقام معظم رهبری فرموده‌اند که فرق شیعه ایتام آل‌محمد هستند. بالاخره از دل شیعه برجوشیده‌اند و باید با آنها تعامل داشت. این ذهنیت باز رهبری باعث خوشحالی است که در سردمداری کشور عزیزمان، چنین شخصیتی را با افق فکری باز داریم.

منبع: روزنامه جام جم

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • باید از غول‌های رسانه جلوتر باشیم
  • امام جمعه اهواز به مسئولان: تنها تا مهر و آبان ماه جاری برای کار کردن وقت دارید
  • امت اسلام در کنار همدیگر به یک دشمن واحد توجه کنند
  • فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)
  • ۲۰۰ روز پس از جنگ اسرائیل علیه غزه: تحلیلی از مهمترین سلاح‌های مقاومت فلسطین علیه ارتش اسرائیل (فیلم)
  • حضرت نجمه خاتون علیهاالسلام، مصداقی برای آیه شریفه تطهیر است
  • چرا زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی برابر با زیارت امام حسین (ع) است؟
  • زمینه‌سازان شهادت امام حسین (ع)
  • حضرت فاطمه زهرا (س) و مادران شهدا الگوی دختران جامعه است
  • ضرورت جریان شناسی تحریف تاریخ ایران